از آن جائی که نگارنده ومدیر مسئول رسانه پیام دانش فردی پرتلاش،کم توقع،عنصری خادم ،بی تعارف،برای مردم منطقه وشهرستان شناخته شده و دارای سوابق مدیریتی است،انتظار می رفت بیشتر بر روی موضوع توسعه در شهرستان اوز ودلایل توسعه یافتگی یا نیافتگی آن وقت می گذاشت وبحث وبررسی می نمود .
امروزه با مدد فن آوری های نوین و گواه آمار واطلاعات بحث وبررسی موضوعات آسان تر و رسانه ها می توانند پس از موشکافی آن را در معرض قضاوت خوانندگان قرار دهند.
توسعه یک مفهوم کلی است،دارای ابعاد ومولفه های فراوانی است،حتی می تواند به چند حوزه وشاخه تقسیم شود.
در بلند نظری ودید علمی عبدالعزیز خضری به عنوان یک مدیر رسانه ودر قامت ریاست دانشگاه آزاد اسلامی اوز شکی نیست واثر تلاش وفعالیت رسانه ای ایشان در سطح شهرستان بارز است، مراد از نگارش این مطلب این است که کلی گویی ما را به جایی نمی رساند،سعی برآن است در این مطلب ومطالب بعدی جزئیاتی برمطلب رسانه پیام دانش نگاشته وبر آن بیافزائیم.
سازمان ملل، توسعه را فرایندی که کوششهای مردم و دولت را برای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر منطقه متحد کرده و مردم این مناطق را در زندگی یک ملت ترکیب نموده و آنها را به طور کامل برای مشارکت در پیشرفت ملی توانا می سازد، می داند. [1]
منصوری در تعریف توسعه می نویسد: توسعه عبارت است ازرشد کمی و کیفی امکانات مادی و رفاهی جامعه. به زعم وی توسعه واقعیتی مادی و ذهنی است که در ابعاد مختلف زندگی اعم ار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اثرات مشخصی بر جای می گذارد. [2]
«گی روشه»- جامعه شناس کانادایی- تعریف زیر را از توسعه مطرح کرده است: «توسعه عبارت از کلیۀ کنشهایی که به منظور سوق دادن جامعه ای به سوی تحقق مجموعه ای منظم از شرایط زندگی جمعی و فردی صورت می گیرد که در ارتباط با بعضی ارزشها مطلوب تشخیص داده شده است. از دید وی توسعه در حقیقت به مثابه کوششی است به منظور نیل به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته است و یا راه حلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود داشته و تجدید حیلات می یابد».[3]
«فلچر» مفهوم توسعه را یک مفهوم دارای ارزش و بار ایدئولوژیک و سیاسی دانسته است و در این باره می نویسد: به هر حال توسعه می تواند به معنی بالفعل کردن پتانسیل های مطلق (موجود) باشد. به طور مثال رشد و بلوغ یک تخم، یک سلول گیاهی، یک انسان یا حیوان. این معنی و مفهوم در رابطه با انسان و موقعیت اجتماعی او مصداق بیشتری دارد. ارائه چین تعریفی از توسعه از سوی فلچر می تواند زمینه مناسبی برای درک اهمیت و ضرورت برنامه ریزی برای تغیی در اجتماع انسانی باشد؛ چرا که چنین تعبیری از توسعه یعنی اجتماع و افراد آن، توانایی و قابلیت های بیولوژیک، روانی و جامعهشناختی دارند که می توانند به سطح بالفعل برسند و انسان باید به توسعه این قابلیت ها همت گمارد.
در مجموع توسعه فرایندی است مشتمل بر تغییر که به منظور شکوفایی و تحقق ظرفیت های نهفته در درون افراد اجتماع و تبدیل بالقوه ها به بالفعل صورت می گیرد.[4] در عین حال که مفهوم توسعه مفهوم ذهنی و ارزشی بوده و نمی توان یک تعریف واحد برای آن ارائه داد.
۱-۲- ابعاد و شاخص های توسعه
در رابطه با توسعه باید شش مورد را در نظر داشت، به عبارت دیگر توسعه شش بعد دارد و زمانی می توان شاهد توسعه در کشور بود که در ابعاد شش گانه آن تغییر و تحولاتی ایجاد شود. لذا شناخت و سنجش توسعه در اصل نگرشی است عمیق در ابعاد مختلفه آن و سنجشی است از تغییر و تحولاتی که در این ابعاد پدید می آید.
1- توسعه اقتصادی؛ فرایندی است كه در طی آن، شالودههای اقتصادی و اجتماعی جامعه دگرگون میشود. بهطوری كه حاصل چنین دگرگونی و تحوّلی در درجهی اول، كاهش نابرابریهای اقتصادی و تغییراتی در زمینههای تولید، توزیع و الگوهای مصرف جامعه خواهد بود. امروزه توسعه اقتصادی تنها در چارچوب تئوری خالص اقتصادی مورد توجه نیست؛ بلكه بنابه گفته "میردال"، رشد و توسعه اقتصادی یك مسأله اجتماعی- سیاسی و فرهنگی است.
البته بین رشد و توسعه اقتصادی، تفاوت وجود دارد. رشد اقتصادی صرفاً بیانكننده افزایش تولید یا درآمد سرانهی ملی در یك جامعه و بیشتر متّكی به ارقام كمّی است؛ امّا توسعه اقتصادی، فرایند پیچیدهتری است كه به مفاهیمی چون تغییر و تحوّلات اقتصادی نزدیكتر است؛ تا مفهوم رشد اقتصادی.
2- توسعه اجتماعی؛ این نوع توسعه با چگونگی و شیوه زندگی افراد یك جامعه پیوندی تنگاتنگ داشته و در ابعاد عینی، بیشتر ناظر بر بالابردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینههای فقرزدایی، تغذیه، بهداشت، مسكن، آموزش و چگونگی گذراندن اوقات فراغت میباشد.
3- توسعه سیاسی؛ توسعه سیاسی فرایندی است كه زمینه لازم را برای نهادی كردن تشكّل و مشاركت سیاسی فراهم میكند و حاصل آن افزایش توانمندی یك نظام سیاسی است.
4- توسعه انسانی؛ توسعه انسانی روندی است كه طی آن امكانات بشر افزایش مییابد. این نوع توسعه كه مردم را در محور فرایند توسعه قرار میدهد و نه صرف ازدیاد ثروت و درآمد را، عناصری همچون برخورداری از حیثیّت و منزلت شخصی و حقوق انسانی تضمینشده و فرصت داشتن برای دستیابی به نقش خلّاق و سازنده را دربرمیگیرد. البته تأكید این نوع توسعه، بر روی شاخص طول عمر، سطح دانش و سطح معاش آبرومند میباشد.[5]
5- توسعهی فرهنگی؛ این مفهوم از اوایل دهه 1980 از طرف یونسكو در مباحث توسعه مطرح شده و از مفاهیمی است كه نسبت به سایر بخشهای توسعه، چون توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی از ابعاد و بار ارزشی بیشتری برخوردار است و تأكید بیشتری بر نیازهای غیرمادی افراد جامعه دارد. براساس این توسعه، تغییراتی در حوزههای ادراكی، شناختی، ارزشی و گرایشی انسانها پدید میآید، كه قابلیت، باورها و شخصیت ویژهای را در آنها بهوجود میآورد که حاصل این قابلیتها و باورها، رفتارها و كنشهای مناسب توسعه میباشد.
البته توسعه فرهنگی بهمعنای گسستن از سنّتها نیست؛ چراكه سنّتها انباشت و ذخیرهی تجارب گذشته یك جامعه است. پس توسعه فرهنگی را باید توسعه براساس گسترش سنّتها و تجارب گذشته دانست و نه نفی آنها. توسعه فراگردی است كه در آن سنّتها و تجارب گذشته از نو و براساس نیازها و شرایط تازه بازاندیشی و بازسازی شده و تواناییهای بالقوّه انسانها از این طریق شكوفا میشود. از اینرو باید گفت كه مفهوم هویّت فرهنگی از مفهوم توسعه جدا نیست. توسعه فرهنگی با تأكید بر هویّت فرهنگی، بهینهسازی شرایط فرهنگی و رشد كمّی و كیفی مسایل مربوط به خود را نوید داده و مبتنی بر پویش آگاهانه و خردمندانه در جهت حفظ هویّت ملی و فرهنگی و استفاده از تمام نیروهای موجود جامعه، گام برمیدارد.
برای تحقق این نوع توسعه كه بیش از سایر ابعاد توسعه، بر محور انسان بناشده، لازم است كه فرهنگ توسعه در جامعه نهادینه شود؛ بدین معنا كه سنتها، ارزشها و آرمانهای موجود در جامعه را كه میتواند عاملی برای تحقق توسعه مورد نظر باشد، تشویق و ترویج نموده و نهادهای مناسب با آنها در جامعه ایجاد شده و در عین حال به پالایش عناصر نامطلوب در فرهنگ همت گمارده شود. آنچه در توسعه فرهنگی اهمیّت دارد، باور كردن سرمایه انسانی است. مراد از سرمایه، علم و دانش، قابلیّتها، تجارب و نهایتاً نظم و انضباطی است، كه ابزارها و دستگاههای فرهنگی در جامعه پدید میآورند. از اینرو سرمایهی انسانی را نباید فقط در كمّیت دانشآموزان یا دانشگاهیان جستجو كرد؛ بلكه سرمایه انسانی به درجه توانایی علمی، فنّی، حرفهای و فكری یك كشور وابسته است. باید توجه داشت كه نمیتوان تحقق توسعه اقتصادی را بهمعنای تحقق توسعه فرهنگی دانست؛ چرا كه آنچه در توسعه فرهنگی مهم است، تحقیق در ابعاد متعدد و وجوه متكثّر آن است و نه بعد فرهنگی در توسعه.
6- توسعه ملی؛ فرایند توسعهی همه جانبهای است، كه ابعاد گوناگون توسعه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی (دفاعی) و ارتباطات متقابل آنها را در برمیگیرد؛ بهگونهای كه هركدام از ابعاد این فرایند در ارتباط مستمر با ابعاد دیگر قرار داشته و در كنش و واكنش و تأثیر و تأثّر متقابل، یكدیگر را كامل و یك پیكره واحدی بهنام توسعه ملّی را پدید میآورند.[6]
اما در ارتباط با شاخص های توسعه مهمترین مولفه هایی که می توانند به عنوان مشخصه هایی از توسعه یافتگی کشورها به حساب آیند به قرار زیر هستند: کار و امکان استفاده از اوقات فراغت، توانایی رفع نیازهای اولیه مادی، تأمین اجتماعی، برخورداری از امکانات مناسب بهداشتی و درمانی، امکان استفاده از تسهیلات آموزشی و برخورداری از سطح سواد مناسب و کاهش وابستگی اقتصادی و اتکاء بیشتر به خود. [7]
۳-۱- شرایط لازم برای توسعه
صیامی ویژگیهای لازم جهت توسعه را هشت تا میشمارد که عبارتند از: سیر صعودی گذار، تغییرات اساسی در ساختارهای كلّی جامعه، بهبود وضعیت اقتصادی جامعه و معیشت عامهی مردم، پیشرفت علم و تكنولوژی، استفاده از فنآوری مدرن روز در فعالیتهای تولیدی و صنعتی، ایجاد نهادهای مناسب، برای جهت بخشیدن به فرایند توسعه به منظور نیازهای جامعه، همكاری همراه با آگاهی تودهی مردم در فرایند درازمدت توسعه و تغییر اوضاع اقتصادی و تولیدی جامعه از مرحلهی اقتصاد و معیشتی به اقتصاد تجاری و بینالمللی.[8]
ولی محمود اصول ثابت توسعه را هفت میداند؛ كه عبارتند از:
1.بافت و تواناییهای فكری سازماندهی هیأت حاكم؛ اگر جامعهای بخواهد، توسعه پیدا كند، باید انتخاب كند و تصمیم بگیرد. این انتخاب و تصمیم از سوی هیأت حاكم صورت میگیرد و وقتی هیأت حاكمه تصمیم به توسعه گرفت، از امكانات و قدرت فكری و سازماندهی خود برای تشریح حركت، بسیج نیروها و حمایت همهجانبه استفاده میكند. در این راستا، بافت هیأت حاكمه و روحیهی غالب بر آن، معرّف اجماع نظر و یا اختلاف نظر خواهد بود. جوامعی كه از نظر مادّی توسعه یافتهاند و یا بهشدت در حال توسعه هستند، بهنسبت موفقیّتشان از اجماع نظر در میان جناحهای گوناگون هیأت حاكمه برخوردار بوده و هستند.
2.توجه به علم؛ نهادیشدن علم در یك جامعه، استدلال، مطالعه، تحقیق، بحث و گفتگو ، اندیشه و روحیهی علمی را بهدنبال میآورد. یك جامعهی علمی منطق عینی را جایگزین روشهای دیگر میكند و زمینههای اندیشه منظّم و عمل و عكسالعمل استدلالی و روحیه تحقیق و پژوهش را فراهم میكند. در چنین جامعهای، انسان از ذهنگرایی و تصحیحناپذیری بهسوی عینیّات، محاسبه بهبود و انتقادپذیری حركت میكند و توسعه، با ابزار علم حاصل میشود.
البته مراد از علم این است كه مشاهدات، قضاوتها، اجرائیات، ارتباطات و تصمیمگیریها، استدلالی، عینی و منطقی باشند و حتیالمقدور از اعمال نظرهای غیرتخصصی و كار سلیقهای دور بمانند.
3.نظم؛ اقدامات توسعه جامعه، شدیداً بهنظم و ترتیب در تمامی شئون زندگی وابسته است.
4.آرامش اجتماعی و فردی؛ جامعهای دارای آرامش اجتماعی است، كه در تمامی سطوح آن روح تصحیحنگری و تصحیحپذیری نهادی شده باشد. مراد از آرامش اجتماعی، وجود و تداوم ارزشها و ابزاری است، كه حركت تكاملی و تصحیحی یك جامعه به طرف وضع مطلوب را میسّر میكند. اما آرامش فردی اطمینانی است كه افراد یك جامعه در قبال موقعیّت خود و موقعیّت جامعه در خود احساس میكنند.
5.نظام قانونی؛ بهواسطه وجود یك سیستم قانونی محكم، به ثبات مستقل و عادلانه كه حامی افراد در كسب امكانات، امتیازات و حقوق قانونی باشد، افراد، روحیه كار، فعالیت و مسئولیتپذیری، پیدا میكنند.
6.نظام آموزش؛ در اجتماعی كه در آن مراكز آموزشی و پژوهشی، بهتربیت كادر متخصص و علمی و ایجاد نوآوری میپردازند، توسعه جدیت یافته، نوآوری، ابداع، نظریهپردازی و حركت از وضع موجود به مطلوب، چه در ذهن و چه در عمل اهمیّت پیدا میكند.
7.فرهنگ اقتصادی؛ برای حدوث توسعه، ایجاد فرهنگ اقتصادی در جامعه لازم است؛ كه این فرهنگ عناصری همچون دقّت در كار، قانونپذیری، عمل در حدود اختیارات، توجّه به نظم و سازماندهی و مقدّم شمردن اهداف مملكتی، بر اهداف گروهی و شخصی را شامل میشود. در جوامع توسعهیافته، كاركردن، تولید و نهایت بهرهبرداری از زمان و مكان، از جمله ویژگیهای فرهنگی است، كه بهصورت نهادی در خدمت اقتصاد قرار گرفتهاند.[9]
[1] ابراهیم، صفری، مقاله مفهوم توسعه، سایت باشگاه اندیشه، تاریخ انتشار 3/10/87.
[2] جواد، منصوری، فرهنگ استقلال و توسعه، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1374، صص 153-152.
[3] گی، روشه، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی، تهران ،نشر نی، 1381، صص 166-165 .
[4] محمد جواد ابوالقاسمی و سید مهدی سجادی، چالشهای توسعه فرهنگ دینی، تهران، انتشارات عرش پژوه، 1384، صص 37-36 .
[5] مصطفی، ازکیا، جامعه شناسی توسعه، تهران، نشر کلمه، 1380، صص 22-18 .
[6] محمد تقی، نظرپور، ارزشها و توسعه، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1378، صص 48-44 .
[7] فریدون کامران، پیشین، 58-45 .
[8]. صیامی، زهرا؛ چرا صنعتی نشدیم؟، تهران، امیركبیر، 1381، چاپ اول، ص30 و 31.
[9]. سریعالقلم، محمود؛ توسعه، جهان سوم و نظام بینالملل، تهران، سفیر، 1369، ص88 تا 96
سایت اوزخبر از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.