جنبش دانشجویی پیوسته در متن تحولات ایران حاضر بوده، ولی در نقطه آغاز و ایجاد تحولات سیاسی قرار نداشته؛ یعنی تابعی از فضای کلی سیاسی جریانهای سیاسی در جامعه ایران بوده و در لحظاتی به مؤثرترین کادرهای آن جریان سیاسی تبدیل شده است. شاید درحالحاضر در هیچ کجای دنیا جنبش دانشجویی به معنای دقیق آن وجود نداشته باشد و تقریباً همه سنّتهای مربوط به جنبش دانشجویی، که بهویژه در جنبش ۱۳۶۸ اروپا نمود داشته، به پایان خود رسیده یا بعضی از این جنبشها به احزاب رادیکال و حزب سبزها در کشورهای اروپایی تبدیل شده و به نوعی در نظم سیاسی موجود قرار گرفتهاند.
جنبش دانشجویی در ایران برای استقلال جنبشی و گذار از وابستگی به جریانهای سیاسی باید علم را محور اصلی فعالیت خود قرار دهد و با دادهها و گزارههای علمی فضا را تحلیل کند. ساختار وجودی انسان نیز به شکلی است که او را به دانایی فرا میخواند؛ بنابراین در مواجهه با موج عظیمی از جریانات بحرانساز همواره، هنر حاملان این جنبش دانامحور است که با مدیریت بحران فضا را از حالت مهگرفتگی خارج کنند.
اینگونه نیست که هر تحرکی و آشوبی در دانشگاه را جنبش دانشجویی بخوانیم و آن را سمبل این جریان بدانیم. مداخله دانشجو در فضای آلوده سیاسی، اگر توام با دغدغههای علمی باشد، قطعاً موفق خواهد بود و در غیر این صورت توفیقی نخواهد داشت.
تحلیل سیاسی مبتنی بر دانش و آگاهی باید در فعالیتها و برنامههای جریان دانشجویی قرار گیرد و از اولویتهای آن باشد؛ زیرا ورود دانشجو به اعتراضات و تحرکات سیاسی، اگر توأم با تحلیل دقیق سیاسی نباشد، با بحرانهایی مواجه خواهد شد که به منظور عبور از آنها مشکلات جدیتری گریبانش را خواهد گرفت. هر حرکتی در دانشگاهها، زمانی که به سمت موجی از احساسات کاذب به پیش برده شود، مطمئناً نمیتواند تحلیل درستی از حوادث در ذهن دانشجویان و جامعه تداعی کند. هر نوع مواجهه ساختارشکنانه، فضای دانشگاه را از عقلانیت خارج میکند و سبب میشود دانشجویان، تحت تأثیر احساسات، به اقدامات نامعقول دست زنند.
نوشتار حاضر در پاسخ به این پرسش که آیا جنبش دانشجویی در ایران معاصر، به طورکلی و در عصر جمهوری اسلامی، بهطور ویژه، جنبش سیاسی مستقلی به حساب میآید یا خیر یا به بیانی شفافتر، آیا جنبش دانشجویی در تحولات سیاسی ــ اجتماعی ایران معاصر و بهویژه دوره جمهوری اسلامی ایران، مستقل بوده یا اینکه خود از سایر جنبشها و جریانهای سیاسی تأثیر پذیرفته است، درصدد است نشان دهد که جریانهای سیاسی در بخش اعظم تحولات سیاسی ــ اجتماعی ایران معاصر از جنبش دانشجویی استفاده ابزاری نموده و از نظر فعالیت، آن را تابع و وابسته خود نمودهاند؛ چنانکه در عصر پهلوی این جنبش تابع سه جریان چپ (مارکسیسم)، ملّیگرا و مذهبی و در عصر جمهوری اسلامی در مقطعی کوتاه تحت تأثیر مارکسیسم و لیبرالیسم و سپس تحت تأثیر جریان اسلامگرا، اعم از اصلاحطلبی و اصولگرایی، بوده است؛ البته آزمون و تأیید این فرضیه نافی استقلال و فعالیت مستقل جنبش دانشجویی در مقاطع کوتاهی از حیات انقلاب اسلامی، همچون اقدام هوشیارانه دانشجویان در تشکیل سپاه پاسداران و جهاد سازندگی در ماههای نخست پیروزی انقلاب اسلامی، مقابله با گروهکها و افراد مسلحی که دانشگاه را لانه خود کرده بودند در قالب انقلاب فرهنگی و حرکت عظیم تسخیر لانه جاسوسی امریکا، تشکیل جهاد دانشگاهی و حضور فعال در هشتسال دفاع مقدس، نیست.
نوشتار حاضر بخشی از مقاله استاد مسعود مطلبی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واستادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهرمی باشد که جهت مطالعه خوانندگان فایل آن به صورت pdf درذیل می آید.
اصلی ترین شرط جنبش های دانشجویی
سایت اوزخبر از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.